• شنبه 15 اردیبهشت 03


امام حسین(ع) -( تا به کی گویم" بیا" آقا پریشانم..بیا.. )

1070
1

 

تا به کی گویم" بیا" آقا پریشانم..بیا..
مثل طفلی گشمده از خانه، گریانم ..بیا

سر تکان داده...هر آن کس که تبم را دیده است
گوشه ای افتاده ام محتاج درمانم...بیا

چون زمین بایِری ماندم هوا ابری شود
تا مگر لطفی کند باران به دامانم ...بیا

عاشقانی که تمام روز دنبال تو اند...
با تو هستند و ..ولی .. من غیر از ایشانم...بیا

ترسم آخر جان دهم در آرزوی دیدنت
آرزویی که نصیبم نیست...می دانم...بیا

آنقدر بی آبرویم، پا زند هرکس به من
مثل موری بین املاک سلیمانم....بیا
دورم از تو.. عاشق هر کس شدم..من را ببخش
خاک عالم بر سرم شد...بی تو ویرانم ...بیا
کلبه ای آباد بودم ، ساخت کارم را چه زود!!
سیل آمد بی خبر ...در بین طوفانم ...بیا
اشک هایم را به روی دست بالا می برم
تا بگویم که منم از اهل کنعانم...بیا
مُردم اما یک خبر از کربلا رفتن نشد..
هجر تو، هجر حسین، پابند هجرانم...بیا
آنقدر گفتم بیا آقا ، دهانم خشک شد
العطش دارم به لب ، از بس که عطشانم...بیا
ظهر...گرما..تشنگی..بی آبی اصغر جدا..
سوز و آه مادر که گفت: بارانم...بیا
روی دست شاه ، انگشتر نگینش خورد شد
استخوان های یگانه نازنینش خورد شد

 

شاعر : محمد سعید طالبی

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران